بوستان بشکفت و از ملک‌الشعرا بهار قصیده 136

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

بوستان بشکفت و بلبل برکشید از دل صفیر

1 بوستان بشکفت و بلبل برکشید از دل صفیر همچو چشم من گهرپالای شد ابر مطیر

2 بر نشاط روی گل وقت سپیده‌دم به باغ فاخته آوای بم زد عندلیب آوای زیر

3 بوستان بشکفت چون رامشگه پروبز شاه سروبن برخاست چون بگشوده چتر اردشیر

4 ابر تیرافکن گشود از قطرهٔ باران خدنگ باد جوشن گرکشید از سیم‌، جوشن بر غدیر

5 نرگس از نابخردی بنهاد در سیماب زر لاله از افسونگری بنهفت در شنگرف قیر

6 روز باران از فروغ مهرگردد آشکار آن کمان هفت‌رنگ از دامن چرخ اثیر

7 چون‌ حریری چند رنگین ‌بر تن ‌چینی عروس باز جسته یک ز دیگر دامن رنگین حریر

8 نوبهار دلپذیر و روز شادی و خوشیست خرما نوروز و خوشا نوبهار دلپذیر

9 از میان ابر هر ساعت درخشی برجهد وز هراس خود برآرد رعد، افغان و نفیر

10 همچو خصم شه که برتابد رخ و افغان کند آن زمان کز شست خسرو برجهد پرنده تیر

عکس نوشته
کامنت
comment