-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دردمندان غم عشق تو را نیست طبیب مرگ بایست و یا داروی دیدار حبیب
2 زخمی یارم و مرهم نستانم از غیر شکوه از درد حبیبان نکنم پیش طبیب
3 شکوه چندان نکنم من زجفای احباب داغ از آنم که بمن رحمتی آید زرقیب
4 عود وعنبر چکنی عطر چه میسائی خیز بوی معشوق بعشاق بود خوشتر طیب
5 گر نیم لایق انعام بده دشنامی گر عنایت نبود ساخته ام من به عتیب
6 تا مرا بود دلی صبر بهجران کردم چون دل از دست بشد با چه کنم صبر و شکیب
7 عشقت از کعبه و بتخانه چنان راند مرا که نه زاسلام بجاسبحه نه از کفر صلیب
8 وه چه میخانه در رحمت حق خاک نجف که اگر عرش شود خاک درش نیست غریب
9 دست آشفته گرای شه بعنانت نرسد آیدت گرد صفت ناچار دنبال رکیب