جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

درد ما را دوا تواند از جهان ملک خاتون غزل 652

غزل 652 ام از 1809 غزلیات

درد ما را دوا تواند بود

1 درد ما را دوا تواند بود زان جفاجو وفا تواند بود

2 دلبر از این دهان شیرینت کام جانم روا تواند بود

3 حالت درد ما که عرضه دهد پیش او جز صبا تواند بود

4 گوید آن دردها که بر دل ماست نازنینا روا تواند بود

5 ای بت دلربا به عهد رخت هیچکس پارسا تواند بود

6 پای بست غم و بلاست دلم زان دو زلف دوتا تواند بود

7 تو مرا جانی و ز من دوری تن ز جان چون جدا تواند بود

8 آن بت از لطف خویشتن با من یک نفس گوییا تواند بود

9 ای بت بی وفا به جان جهان تا به کی این جفا تواند بود

10 بی تو جان در تنم نکو نفسی ای دو دیده کجا تواند بود

11 دل مهجور من به درد فراق بیش از این مبتلا تواند بود

12 من شکسته دلم چو زلف بتان وصل او مومیا تواند بود

13 خاک پای تو در دو چشم بصر دلبرا توتیا تواند بود

14 صحبت آن نگار شهر آشوب هیچ بی ماجرا تواند بود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر درد ما را دوا تواند بود

شاعر شعر درد ما را دوا تواند بود چه کسی است ؟

شاعر شعر درد ما را دوا تواند بود جهان ملک خاتون می باشد.

شعر درد ما را دوا تواند بود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر درد ما را دوا تواند بود چیست ؟

قالب شعر درد ما را دوا تواند بود غزل است

مضمون اصلی شعر درد ما را دوا تواند بود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر