- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دردی که به افسانه و افسون رود از دل صد شعبده انگیز که بیرون رود از دل
2 ممنونم از این شیوه که هر جور که کردی اندیشه نکردی که مرا چون رود از دل
3 آن به که به دل ره ندهم روز سلامت آن ها که در آشوب شبیخون رود از دل
4 از بس که دل سوخته ام تشنهٔ صلح است هر جور که فردا کنی، اکنون رود از دل
5 عرفی ره مجنون مرو، این درد نه دردی است کز بیهده گردیدن هامون رود از دل