سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

درد عشق تو که جز جان منش، از سلمان ساوجی غزل 90

غزل 90 ام از 897 غزلیات

درد عشق تو که جز جان منش، منزل نیست

1 درد عشق تو که جز جان منش، منزل نیست در دل می‌زند و جز تو، کسی در دل نیست

2 این محال است که رویت به همه آیینه روی ننمایید مگر آنجا محل قابل نیست

3 این چه راهی است که در هر قدمش چاهی است؟ وین چه بحری است کش از هیچ طرف ساحل نیست

4 چه خبر باشد از احوال من بی سر و پا؟ شمع ما را که هوا در سروپا در گل، نیست

5 من تنی دارم و آن همچو میانت هیچ است غیر از این هیچ میان من و تو حایل نیست

6 ترک جان کردم و تن، تا به وصالت برسم وآنکه او ترک علایق نکند، واصل نیست

7 عارفا عمر به باطل رودت تا نرسی به مقامی که درو هر چه رود باطل نیست

8 مقبل آن است که در چشم تو آید امروز بجز از هندوی چشم تو کسی مقبل نیست

9 نزد این کالبد خاک چه گردی سلمان که به جز دردی و گردیش، دگر حاصل نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر درد عشق تو که جز جان منش، منزل نیست

شاعر شعر درد عشق تو که جز جان منش، منزل نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر درد عشق تو که جز جان منش، منزل نیست سلمان ساوجی می باشد.

شعر درد عشق تو که جز جان منش، منزل نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر درد عشق تو که جز جان منش، منزل نیست چیست ؟

قالب شعر درد عشق تو که جز جان منش، منزل نیست غزل است

مضمون اصلی شعر درد عشق تو که جز جان منش، منزل نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر