1 درد دل خسته دردمندان دانند نه خوش منشان و خیره خندان دانند
2 از سر قلندری تو گر محرومی سری است در آن شیوه که رندان دانند
1 عشاق که ماه عالم جاویدند مانندهٔ من شوند در امیدند
2 گشتند مرا دشمن ازین مشتی دون چون شبپرگان که دشمن خورشیدند
قال الله تعالی «ثم دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی» و قال «وان الی ربک المنتهی». ,
و قال النبی صلی الله علیه و سلم «اوحی الله تعالی الی عیسی و قال تجوع ترنی تجرد تصل الی» ,
1 کار من و تو بی من و تو ساخته اند وز نیک و بد من و تو پرداخته اند
2 تسلیم کن امروز که فردا بیقین تخمی روید که دی در انداخته اند