- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دردم نهاد بر دل و درمان نمیرسد واین روزگار تلخ به پایان نمیرسد
2 موری ضعیفم و شدهام پایمال هجر حالم مگر به گوش سلیمان نمیرسد
3 هر روز چرخ درد به دردم فزود و آه کاین آه سوزناک به کیوان نمیرسد
4 دل خود ز دست هجر عزیزان فگار بود وین نیش بین که جز به رگ جان نمیرسد
5 یک دم نمیزنم که به جانم ز روزگار دردی دگر ز هجر عزیزان نمیرسد
6 فریاد و آه و ناله و زاری من چه سود کاین تیره روز هجر به پایان نمیرسد