- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 درد نایافت ز بی دردی اقبال من است ور نه مقصود من افتاده به دنبال من است
2 با قضا سینه ی من صاف نگردد هرگز شکوه ی من همه از جانب اهمال من است
3 هرگز از محنت ایام نبودم آزاد فتنه همزاد من و حادثه هم سال من است
4 آستینی که دو عالم بت و زنار در اوست گر به معنی نگری نامه ی اعمال من است
5 عرفی اصلاح پریشانی ام از یاد ببر کانچه ادبار بود پیش من، اقبال من است