درد نایافت ز بی دردی اقبال از عرفی شیرازی غزل 88

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

درد نایافت ز بی دردی اقبال من است

1 درد نایافت ز بی دردی اقبال من است ور نه مقصود من افتاده به دنبال من است

2 با قضا سینه ی من صاف نگردد هرگز شکوه ی من همه از جانب اهمال من است

3 هرگز از محنت ایام نبودم آزاد فتنه همزاد من و حادثه هم سال من است

4 آستینی که دو عالم بت و زنار در اوست گر به معنی نگری نامه ی اعمال من است

5 عرفی اصلاح پریشانی ام از یاد ببر کانچه ادبار بود پیش من، اقبال من است

عکس نوشته
کامنت
comment