درد دل مرا چو اطبا دوا از جهان ملک خاتون غزل 635

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

درد دل مرا چو اطبا دوا کنند

1 درد دل مرا چو اطبا دوا کنند درمان درد ما لب لعل شما کنند

2 بیچارگان شوق که بینند روی او این بس بود ز دور که او را دعا کنند

3 شاهان چو در گذار ببینند خسته ای از روی مرحمت نظری بر گدا کنند

4 آنان که سکّه ی غم عشقش همی زنند شاید که خاک را به نظر کیمیا کنند

5 خاک کف سمند ترا در دو چشم جان صاحب دلان ز بهر دوا توتیا کنند

6 یارب چرا ز وصل ببستند در به ما باشد که هم ز لطف، در بسته را وا کنند

7 کام دلم در آن لب چون نوش دلبرست زآن لب مگر مراد جهانی روا کنند

عکس نوشته
کامنت
comment