1 من این دردی که دارم چارهاش آن سیمتن باشد علاج ضعف بیماران دل، سیب ذقن باشد
2 چو هندو از برای سوختن عشاق میمیرند ره دوزخ مرا دلکش تر از راه چمن باشد
3 به معشوق کسی هرگز ندارم ذوق آمیزش به بلبل میدهم گل را، اگر در دست من باشد
4 به خوبان آشکارا عیش کردن، میکند داغم به سرمه رشک من بیش از عبیر پیرهن باشد
5 کسی حرفی نمیگوید کزان صد عیب ظاهر نیست عجب در نامهٔ راز خموشان گر سخن باشد
6 به یکتایی سلیم امروز در آفاق مشهورم چو من مرغ نواسازی کجا در هر چمن باشد؟