- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صاحبا رای رفیعت که به معیار خرد هست پیوسته چو میزان فلک حادثهسنج
2 پیش شطرنجی تدبیر چو بر نطع امور از پی نظم جهان کرد بساط شطرنج
3 چرخ را اسب و رخی طرح کند در تدبیر فتنه را بر در شه مات نشاند بیرنج
4 باز چون دست به شطرنج تفرج یازی ای ز دست تو طمع رقصکنان بر سر گنج
5 شاه شطرنج که در وقت ضرورت ستده است بارها خانهٔ فرزین و پیاده به سپنج
6 چون ببیند که ترا دست بود بر سر او هم در آن معرکه با پیل کند نوبت پنج