صاحبدلی که نرد وفا عاشقانه باخت از جامی غزل 202

صاحبدلی که نرد وفا عاشقانه باخت

1 صاحبدلی که نرد وفا عاشقانه باخت نقد دو کون در ره یار یگانه باخت

2 کوی فنا و فقر عجب کارخانه ای ست خوش آن که هر چه داشت درین کارخانه باخت

3 بربود شیخ صومعه را لذت سماع تسبیح و خرقه در ره چنگ و چغانه باخت

4 دل ز آرزوی خال تو در دام غصه مرد بیچاره مرغ جان به تمنای دانه باخت

5 شد زان عذار ساده منقش رخم به خون این نقش بین که با من بیدل زمانه باخت

6 با خاک آستان تو عشاق را سری ست مسکین کسی که سر نه بر این آستانه باخت

7 چون بر بساط وصل تو جامی نیافت دست شطرنج عشق با رخ تو غایبانه باخت

عکس نوشته
کامنت
comment