-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن یکی دیوانهٔ یک گرده خواست گفت من بی برگم این کار خداست
2 مرد مجنون گفتش ای شوریده حال من خدا را آزمودم قحط سال
3 بود وقت غز ز هر سو مردهٔ و او نداد از بی نیازی گردهٔ