- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن یکی کرد این سؤال از آن امام کی تو در فهم و کتاب حق تمام
2 از چه فرمود آن خدای بی همال در مقام قهر و توبیخ و جلال
3 چون شدی مغرور بر رب کریم از چه کردی این گناهان عظیم
4 مقتضای حال این بود ای خلیل که بگوید رب قهار جلیل
5 گفت رو رو پس تو نادان بوده ای عقده ای از نکته ای نگشوده ای
6 خواست تا حق رحمت اندوزی کند مجرمان را عذرآموزی کند
7 تا کند تعلیمشان عذر گناه عذر معزولی آن عذر گناه
8 تا بیاموزد سؤالش را جواب یادشان آرد ز وصل مستطاب
9 تا بگویند این امید و این غرور بر کرمهای تومان بود ای غفور
10 عذر ما اینست در جرم و خطا هرچه دیگر عذر می آرم هبا
11 عذر بدتر از گنه می آورم پرده ی ناموس خود را می درم
12 آن یکی گوید گنه از نفس بود وان دگر گوید ز شیطان عنود
13 آن هوس را عذر آرد آن هوا آن گنه سازد حوالت بر شقا
14 این جواب عذر باشد سربسر چون جواب خصم و قاضی ای پسر
15 آمد آن یک با دو گوش خون چکان نزد قاضی ایها القاضی فغان