-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دگر خونابه دل، دیده را آلودنی دارد می پرزور، اشک لاله گون پیمودنی دارد
2 به خوابم دولت بیدار می آید، از آن روزی که چشمم در نظر بر آستانش سودنی دارد
3 چه شد چون شمع محفل گر تنم فرسودنی دارد تف عشق بتان در سینه ام افزودنی دارد
4 به دل تا چند از خوناب حسرت، جرعه پیمایی؟ سرت گردم، شراب وصل هم پیمودنی دارد