آن یکی پرسید از از عطار نیشابوری مصیبت نامه 5

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

آن یکی پرسید از مجنون مگر

1 آن یکی پرسید از مجنون مگر کز سخنها تو چه داری دوستر

2 گفت من لا دوستر دارم مدام تاکه جان دارم مرا لامی تمام

3 گفت تا باشد نعم ای بیخبر لاتو از بهر چه داری دوستر

4 گفت وقتی کردم از لیلی سؤال کای رخت خورشید را داده زوال

5 دوستم داری چنین گفتا که لا میکشم بر پشتی آن لا بلا

6 از زفانش تا که لا بشنودهام از دل و جان عاشق لابودهام

7 نیست لایق لاجرم اصلا مرا یک سخن لا واللّه الالا مرا

8 عشق را جانی بباید آتشین دوزخی با آتش او همنشین

9 تا دل عشاق افروزنده شد از تف آتش چنین سوزنده شد

10 آتش از عشقست در سوز آمده گرم در عشق دلفروز آمده

11 جملهٔ ذرات پیدا ونهان نقطهٔ عشقست در هر دوجهان

عکس نوشته
کامنت
comment