- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خاست هر سو فتنه گویی فتنه جوی من رسید بر سمند ناز ترک تندخوی من رسید
2 باد عنبربو چرا شد گرد مشکین بهر چیست گر نه از صحرا غزال مشکبوی من رسید
3 اشک خونین بر رخ زردم نشانی بیش نیست زانچه در شبهای تنهایی به روی من رسید
4 تیغ او را داده اند آب از زلال زندگی جان دیگر یافتم چون بر گلوی من رسید
5 ز آسمان هر سنگ بیدادی که آمد بر زمین کرد بخت من مدد کان بر سبوی من رسید
6 ای خوش آن ساعت که گفتی چون شدم پیدا ز دور اینک آن دیوانه ژولیده موی من رسید
7 همچو جامی سرمه چشم جهان بین ساختم هر غباری کز سم اسپ تو سوی من رسید