رسته از قید مذاهب دست از جویای تبریزی غزل 919

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

رسته از قید مذاهب دست در مولا زدیم

1 رسته از قید مذاهب دست در مولا زدیم راه ها مسدود چون دیدیم بر دریا زدیم

2 قابل یک چشم دیدن هم نبود این خاکدان چشمکی از دور همچون برق بر دنیا زدیم

3 دست سعی ما نشد هرگز به ساحل آشنا هر قدر در بحر غم چون موج دست و پا زدیم

4 گشته دورانی که از لخت دلم خواهد کباب با کسی کز گر مخویی روز و شب صهبا زدیم

5 فوج غم بر خاطر مسرور ما دستی نیافت تا به دامان توکل دست استغنا زدیم

6 یک صدای آشنا هرگز به گوش ما نخورد حلقه چندانی که جویا بر در دلها زدیم

عکس نوشته
کامنت
comment