1 آتشزدگان ستم آب از تو نخواهند دل سوختگان غیر عذاب از تو نخواهند
2 فردای قیامت که حساب همه خواهند خونین کفنان هیچ حساب از تو نخواهند
3 گر بیگنهان را کشی امروز به محشر تقصیر تو بخشند و عقاب از تو نخواهند
4 گر خون محبان خوری از تاب محبت پاداش عمل در همه باب از تو نخواهند
5 قومی که جگر سوخته آتش عشقند شاید که به جز بادهٔ ناب از تو نخواهند
6 جمعی که به بیداریشان کام ندادی جور است که یک بوسه به خواب از تو نخواهند
7 تا چند ز خون مژه در کوی تو احباب صد نامه نویسند و جواب از تو نخواهند
8 مردم ز سیه چشم تو در میکدهٔ عشق مستند به حدی که شراب از تو نخواهند
9 هر جا که برآید ز غمت نالهٔ عشاق ارباب طرب چنگ و رباب از تو نخواهند
10 الحق که غزالان سیه چشم فروغی حیف است غزلهای خوش آب از تو نخواهند
دیدگاهها **