آن که خودرو لاله اش داغ نهانم تازه از جامی غزل 204

آن که خودرو لاله اش داغ نهانم تازه کرد

1 آن که خودرو لاله اش داغ نهانم تازه کرد سبزه ترکز لبش برخاست جانم تازه کرد

2 گر نبارد خوی چکان رخسار او باران لطف روضه امید خود را کی توانم تازه کرد

3 با سگانش دوستی شرح وفای من بگفت در صف صاحب وفایان داستانم تازه کرد

4 از تف دل بود خشک اندر دهان من زبان همچو سوسن وصف رخسارش زبانم تازه کرد

5 دوش دیدم شاخ طوبی را به باغ سدره خواب آرزوی قد آن سرو روانم تازه کرد

6 حسن او در منصب عشقم نشانی داده بود از خط مشکین عذار او نشانم تازه کرد

7 شعر مهرانگیز جامی را مغنی داد ساز مهر ماه روی آن نامهربانم تازه کرد

عکس نوشته
کامنت
comment