1 آنکه سایهاش کس ندید از غایت ستر و صلاح باصلاح صالحی شد آفتاب از واضحی
2 گرچه رای هوشیارت ناصح احوال تست یک نصیحت گوش دار از بنده قاضی ناصحی
3 هرکه بر درگاه و اندر مجلس تست از خدم در صلاح کار تست الا صلاح صالحی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای کرده در جهان غم عشقت سمر مرا وی کرده دست عشق تو زیر و زبر مرا
2 از پای تا به سر همه عشقت شدم چنانک در زیر پای عشق تو گم گشت سر مرا
1 ز عمرم بیتو درد دل فزاید گر این عمرم نباشد بی تو شاید
2 دلم را درد تو میباید و بس عجب کو را همی راحت نیاید
1 دست در وصل یار مینرسد جز غمم زان نگار مینرسد
2 عشق را گرچه آستانه بسیست هیچ در انتظار مینرسد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به