1 آنکه سایهاش کس ندید از غایت ستر و صلاح باصلاح صالحی شد آفتاب از واضحی
2 گرچه رای هوشیارت ناصح احوال تست یک نصیحت گوش دار از بنده قاضی ناصحی
3 هرکه بر درگاه و اندر مجلس تست از خدم در صلاح کار تست الا صلاح صالحی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 حسن تو بر ماه لشکر میکشد عشق تو بر عقل خنجر میکشد
2 خدمتش بر دست میگیرد فلک هر کرا دست غمت برمیکشد
1 دردا و دریغا که دل از دست بدادم واندر غم و اندیشه و تیمار فتادم
2 آبی که مرا نزد بزرگان جهان بود خوش خوش همه بر باد غم عشق تو دادم
1 هرچه مرا روی تو به روی رساند ناخوش و خوشدل بهروی خوش بستاند
2 هست به رویت نیازم از همه رویی گرچه همه محنتی به روی رساند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به