- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن که تسبیح حصا بر صدق او آمد گوا گاه احصای ثنایت گفته لا احصی ثنا
2 چون درین احصا حصاآسا نیم گویا به صدق به که بندم راه گویایی چو صدیق از حصا
3 عد نعمایت چه حد من چو حکمت درازل ساخت شرط « ان تعدوا» را ز« لا تحصوا» جزا
4 تاج استغنا و نعلین سلوک راه فقر دادیم غرقم در انعام تو از سر تا به پا
5 هر سر مو بر تن ار گردد زبانی شکر گوی کی توانم کردن از شکرت سر مویی ادا
6 شکر هر نعمت چو باشد نعمت دیگر خرد غیر عجز این راه را مشکل که یابد منتها
7 باشد از ادراک ما تا ذات تو صد ساله راه وانقدر دیگر بود از نطق تا ادراک ما
8 چون بود از نطق ما تا ذات تو راه این همه وصف ذاتت حدنطق ما کجا باشد کجا
9 گر زبان خود به کام اندر کشد جامی رواست چون نگردد از زبان در وصف تو کامش روا