آن که نامش جان جانان است آن جانان از سعیدا غزل 100

آن که نامش جان جانان است آن جانان ماست

1 آن که نامش جان جانان است آن جانان ماست آن که قربان می‌شود هردم به جانان، جان ماست

2 مشرب ما ترک دنیا، مذهب ما نفی غیر دین ما اثبات حق و کفر ما ایمان ماست

3 ما به دشت بی‌خودی و بی‌غمی خو کرده‌ایم صحبت اهل تکلف قید ما زندان ماست

4 خلعت ما خرقه و تاج کیانی ترک سر مفلسی‌ها دستگاه، افتادگی‌ها شأن ماست

5 زنده می‌گردد دل افسرده از فریاد و آه هرکجا چشمی است گریان، چشمهٔ حیوان ماست

6 زاد ما افلاس و راه ما طریق فقر [و] عشق در جگر هرکس ندارد آه از یاران ماست

7 حیله‌های نفس دون ما را سعیدا [خوار] کرد گر بمیرد نفس روبه، شیر در فرمان ماست

عکس نوشته
کامنت
comment