- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنکه دل در هوس روز وصال است او را خواب شب در سر اگر هست خیال است او را
2 دل ز چشمش چه شد ار کرد سوال نظری چون نظرهاست در آن جای سوال است او را
3 خال لبهاش به خون دل صاحب نظران تشنه از چیست چو در پیش زلال است او را
4 دل بیمار من از دال و الف خالی نیست تا قد چون الف و زلف چو دال است او را
5 به جگر خوردن بسیار به کف کرد غمش خون عشاق بخور گو که حلال است او را
6 آفتاب از هوس آنکه شود همسر او ایستد راست و زان بیم زوال است او را
7 به کمال است و بس این جور و جفا و ستمش این صفتها که شنیدی به کمال است او را