آنکه دل در هوس روز وصال است او را از کمال خجندی

کمال خجندی

کمال خجندی

کمال خجندی

آنکه دل در هوس روز وصال است او را

1 آنکه دل در هوس روز وصال است او را خواب شب در سر اگر هست خیال است او را

2 دل ز چشمش چه شد ار کرد سوال نظری چون نظرهاست در آن جای سوال است او را

3 خال لبهاش به خون دل صاحب نظران تشنه از چیست چو در پیش زلال است او را

4 دل بیمار من از دال و الف خالی نیست تا قد چون الف و زلف چو دال است او را

5 به جگر خوردن بسیار به کف کرد غمش خون عشاق بخور گو که حلال است او را

6 آفتاب از هوس آنکه شود همسر او ایستد راست و زان بیم زوال است او را

7 به کمال است و بس این جور و جفا و ستمش این صفتها که شنیدی به کمال است او را

عکس نوشته