آن که سودازده چشم تو بوده است از رهی معیری غزل 3

رهی معیری

آثار رهی معیری

رهی معیری

آن که سودازده چشم تو بوده است منم

1 آن که سودازده چشم تو بوده است منم وآن که از هر مژه صد چشمه گشوده است منم

2 آن ز ره مانده سرگشته که ناسازی بخت ره به سرمنزل وصلش ننموده است منم

3 آن که پیش لب شیرین تو ای چشمه نوش آفرین گفته و دشنام شنوده است منم

4 آن که خواب خوشم از دیده ربوده است تویی وآن که یک بوسه از آن لب نربوده است منم

5 ای که از چشم رهی پای کشیدی چون اشک آن که چون آه به دنبال تو بوده است منم

عکس نوشته
کامنت
comment