-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن که بر گل گره از جعد سمن بوی تو بست رشته جان مرا در شکن موی تو بست
2 طعنه بر طوطی طبعم مزن از کم سخنی که بر او راه سخن لعل سخنگوی تو بست
3 لله الحمد که جان معتکف حضرت توست گر چه تن بار اقامت ز سر کوی تو بست
4 هیچ شب دیده نبندم من غمدیده به خواب چون کنم خواب مرا نرگس جادوی تو بست
5 خانه صبر من آن روز برانداخت فلک که بدین قاعده طاق خم ابروی تو بست
6 نافه کز خون جگر پروردش آهوی چین در دلش خون گره از نکهت گیسوی تو بست
7 می دهد زینت بازار سخن جامی را نخل نظمی که به وصف قد دلجوی تو بست