- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن که هرگز نزد از شرم در معشوقی امشب افکند به سویم نظر معشوقی
2 امشب از چشم سیه چاشنی غمزه فشاند که نظر کرد به سویم ز سر معشوقی
3 امشب از پای فتادم که پیاپی میکرد در دل من گذر از رهگذر معشوقی
4 امشب از من حرکت رفت که بیش از همه شب یافتم در حرکاتش اثر معشوقی
5 از کمر بستنش امروز یقین شد که حریف بهر من بسته به دقت کمر معشوقی
6 نوبر باغ جمالست که پیدا شده است از نهال قد آن گل ثمر معشوقی
7 ... زنده مانم چو در آمدز در معشوقی
8 محتشم مژده که پیک نظر آزادیست به دل از مصر جمالش خبر معشوقی