-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کسی که دل به وفای تو عشوه کیش نهاد هزار داغ ندامت به جان خویش نهاد
2 کسی به راه تو ارزد که پا ز دیده کند که گل به زیر قدم دید و پای پیش نهاد
3 شهادتش چو مراد دو کون در قدم است کسی که پای طلب در ره تو پیش نهاد
4 کرشمهٔ دهد امید عمر جاویدم که مرگ بهر شگون تیر او به کیش نهاد
5 نه کافرم نه مسلمان، مرا که آتش زد که ننگ سوختن من به دین خویش نهاد
6 ز مغز عرفی از آن خون خوش نسیم چکد که دستهٔ گل غم بر دماغ خویش نهاد