- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن که چشمت را ز خواب ناز بیداری نداد دلبری دادت بقدر ناز ودلداری نداد
2 آن که کرد از قوت حسنت قوی بازوی جور قدرتت یک ذره بر ترک جفا کاری نداد
3 آن که کرد آزار دل را جوهر شمشیر حسن اختیارت هیچ در قطع دل آزاری نداد
4 آنکه دردی بیدوا نگذاشت یارب از چه رو غم به من داد و تو را پروای غمخواری نداد
5 آن که کردت در دبستان نکوئی ذو فنون در فن یاری تو را تعلیم پنداری نداد
6 آن که داد از قد و کاکل شاه حسنت را علم رایت ظلم تو را بیم از نگونساری نداد
7 آن که بار بیدلان کرد از غم عشقت فزون محتشم را تا نکشت از غم سبکباری نداد