1 ای آنکه ز کنهت همه کس حیرانند دیوانه و دانا به برت یکسانند
2 القصه ز تو غیر تو کس واقف نیست نازم به تقدس تو ای بیمانند
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 کیست این کز نگهی رهزن صد جان باشد هر زمان جلوه کنان بر سر میدان باشد
2 خسروانه چو پی گوی دواند گلگون سر حد کوه کنش در خم چوگان باشد
1 نسیما گرفتند ره بر در آن سرو دلجویت بگو ای زمره شیر افکنان نخجیر آهویت
2 ز طول مدت هجران و شام محنت دوری تو مانی زنده، خالد گشت قربان دو ابرویت
1 برد گل رشک از روی محمد (صلعم) خویش خون گشته از روی محمد
2 سپر شد پیش پیکان غم آنکو نظر دارد بر ابروی محمد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به