1 آن کس که بدم گفت، بدی سیرت اوست وان کس که مرا گفت نکو خود نیکوست
2 حال متکلم از کلامش پیداست از کوزه همان برون تراود که در اوست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 گر نبود خنگ مطلی لگام زد بتوان بر قدم خویش گام
2 ور نبود مشربه از زر ناب با دو کف دست، توان خورد آب
1 در مدرسه جز خون جگر، نیست حلال آسوده دلی، در آن محال است، محال
2 این طرفه که تحصیل بدین خون جگر در هر دو جهان، جمله وبال است، وبال
1 علم است برهنه شاخ و تحصیل، بر است تن، خانهٔ عنکبوت و دل، بال و پر است
2 زهر است دهان علم و دستت شکر است هر پشه که او چشید، او شیر نر است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **