مجلس پیر مغان است و پر از باده سبوها از جامی غزل 15

مجلس پیر مغان است و پر از باده سبوها

1 مجلس پیر مغان است و پر از باده سبوها طیب الله بها وقت کرام شربوها

2 هر طرف باده به کف درد کشانند نشسته احسن الناس نفوسا و قلوبا و وجوها

3 عشق بحریست عجب ژرف که از موج پیاپی کرده جوهای شگرف است روان از همه سوها

4 بجه از جوی و درین بحر فکن کشتی خود را که درین بحر شود متحد آخر همه جوها

5 ما عجب تشنه جگر رطل گران باده فراوان زان به تنگیم که تنگ است دهانها و گلوها

6 عاشقان روی کی آرند به خوبان نکو رو گر نبینند عیان روی تو را در همه روها

7 ما گدایان در میکده هاییم چو جامی بارها کرده به دریوزه پر از باده کدوها

عکس نوشته
کامنت
comment