1 گهی دل مسکنش در کنج لبهات گهی در حلقه زلف چلیپات
2 دل فایز گهی بر پشت ابروت گهی در زیر نرگس های شهلات
1 به لب خال سیاهت جایگاهست شب من بدتر از خال سیاهست
2 به فایز بوسه ای زآن لب عطا کن که گر محروم می سازی گناهست
1 سرم پر شور شیدای تو کافیست دلم داغ تمنای تو کافیست
2 به سیر گلستان فایز چه حاجت؟ خیال قد و بالای تو کافیست
1 مرا خلد برین دی بودیم جا کنونم دوزخ است امروز ماوا
2 نمانده دی نماند فایز امروز خدا داند چه باشد حال فردا