1 تکلف میان دو آزاده مرد بود ناپسندیده و سخت خام
2 بیا تا تکلف به یک سو نهیم نه از تو رکوع و نه از من قیام
3 به سنت کنیم اقتدا زین سپس سلام علیکم علیکالسلام
1 ای برادر عشق سودایی خوشست دوزخ اندر عاشقی جایی خوشست
2 در بیابان رهروان عشق را زاب چشم خویش دریایی خوشست
1 یار با من چون سر یاری نداشت ذرهای در دل وفاداری نداشت
2 عاشقان بسیار دیدم در جهان هیچکس کس را بدین خواری نداشت
1 بدرود شب دوش که چون ماه برآمد ناخوانده نگارم ز در حجره درآمد
2 زیر و زبر از غایت مستی و چو بنشست مجلس همه از ولوله زیر و زبر آمد