- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبهای هجران همنشین از مهر او یادم مده همسایه را دردسر از افغان و فریادم مده
2 از زاری و افغان من گردد دل او سخت تر ای گریه بر آبم مران ای آه بر بادم مده
3 چون میرم و کین منش باقی بود ای بخت بد جز جانب دوزخ صلازین محنت آبادم مده
4 زین سان که آن نامهربان شاد است از ناشادیم گر مهربانی ای فلک هرگز دل شادم مده
5 هردم به داد آیم برت از ذوق بیداد دگر خواهی به داد من رسی بیداد کن دادم مده
6 هردم کنم صد کوه غم در بیستون عشق تو من سخن جان دیگرم نسبت به فرهادم مده
7 گفتم به بیدادم مکش درخنده شد کای محتشم حکمت بر افلاطون مخوان تعلیم بیدادم مده