جامی

جامی

جامی
جامی

شب که رفتی ز برم مونس جان که شدی از جامی غزل 463

غزل 463 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

شب که رفتی ز برم مونس جان که شدی

1 شب که رفتی ز برم مونس جان که شدی مردم دیده خونابه فشان که شدی

2 بهر مهمانی تو مائده عیش که ساخت وز لب و خط نمک و سبزی خوان که شدی

3 همچو گل خنده زنان رفتی و چون سرو روان گل خندان که و سرو روان که شدی

4 سود چشمی و زیان دل و دین بهر خدای چون برفتی ز برم سود و زیان که شدی

5 من شدم پی سپر هجر ز بس پیری و ضعف تو به آن تازه رخی بخت جوان که شدی

6 راز من فاش شد امروز ز بس گریه و آه تا تو شب محرم اسرار نهان که شدی

7 هیچ برگفته جامی ننهی گوش رضا یا رب اینسان ز سماع سخنان که شدی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شب که رفتی ز برم مونس جان که شدی

شاعر شعر شب که رفتی ز برم مونس جان که شدی چه کسی است ؟

شاعر شعر شب که رفتی ز برم مونس جان که شدی جامی می باشد.

شعر شب که رفتی ز برم مونس جان که شدی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر شب که رفتی ز برم مونس جان که شدی چیست ؟

قالب شعر شب که رفتی ز برم مونس جان که شدی غزل است

مضمون اصلی شعر شب که رفتی ز برم مونس جان که شدی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.