شب سوی ما هوس آمدن است آن مه از کمال خجندی غزل 38

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

شب سوی ما هوس آمدن است آن مه را

1 شب سوی ما هوس آمدن است آن مه را دیدهها پاک بروبید به مژگان ره را

2 تا تو بر گوشه نشینان گذری چشم و مژه آب و جاروب زده صومعه و خانقه را

3 بچه منصوبه ندانیم بریمت به وثاق تو شهی می توان برد به بازی شه را

4 جان ما بیش مسوزان چو بر آوردی خط دود برخاست منه بر سر آتش که را

5 بی صلای سحری مرغ سحر بیدار است حاجت بانگ زدن نیست دل آگه را

6 جوید از صحبت ما زاهد پر حیله گریز طاقت پنجه شیران نبود روبه را

7 بر آن زلف که بادش شب ما کرد دراز عاشقان دوست ندارند شب کونته را

8 گشت رنگین ز سخن دفتر اشعار کمال گر به سرخی بنویسید و ایضا له را

عکس نوشته
کامنت
comment