1 شب تا به سحر همیکنم زاریها در شدت تنهایی و بیماریها
2 از هجر فکندیم به دشواریها ای یار کجا شد آن همه یاریها
1 شام هجران مرا عکس رخ یار کجاست؟ بهر آن عکس می آئینه کردار کجاست؟
2 پی می داشتنم ساقی گل عارض کو بهر بزم طربم ساحت گلزار کجاست؟
1 وه که در وقت گلم زان گل رخسار جدا گل جدا آتش من نیز کند خار جدا
2 از جدایی من و یار ابر ز تأثیر بهار من جدا گریه کنان ابر جدا یار جدا
1 خوش آن رندی که از دوران دلش چون زنگ غم گیرد سفال میکده بر کف به جای جام جم گیرد
2 چو ساقی از پی ساغر گزک هم لب بلب بخشد من دیوانه میخواهم که ساغر دم به دم گیرد