1 آن شب که دگر روز مرا عزم سفر بود ناگاه ز اطراف نسیم سحر آمد
2 بوی تبتی مشک و گل سرخ همی زد وآن ترک من از حجره چو خورشید برآمد
3 زآن دیده چون نرگس چون دیده نرگس در دیده تاریک به وقت سحر آمد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای خداوند رحمت ایزد بر تو و دولت جوان تو باد
2 بر همه کارها و نهمت ها چرخ گردنده در ضمان تو باد
1 دریغا جوانی و آن روزگار که از رنج پیری تن آگه نبود
2 نشاط من از عیش کمتر نشد امید من از عمر کوته نبود
1 شاهان جهان شاهی و شاه جهانیا در چشم جور و عدل پدید و نهانیا
2 بایسته تر به خسروی اندر ز دیده ای شایسته تر به مملکت اندر زجانیا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **