جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

شب که عریان به بر آن شوخ از جویای تبریزی غزل 471

غزل 471 ام از 1266 غزلیات

شب که عریان به بر آن شوخ قدح نوشم بود

1 شب که عریان به بر آن شوخ قدح نوشم بود یک بغل نور چو فانوس در آغوشم بود

2 ابر رحمت شد و بارید به دل مایهٔ فیض گوهر چند که از لعل تو در گوشم بود

3 آنچه مینای فلک ریخت به پیمانهٔ مهر بی تکلف نمی از ساغر سر جوشم بود

4 شکر کز عشق سبکبار تعلق شده ام آرزو کوه گرانی به سر دوشم بود

5 چون ز خود در ره بی پا و سری می رفتم بیشتر نالهٔ نی راه زن هوشم بود

6 شود در گنبد گردون شب هجران جویا تا سحرگه زفغان لب خاموشم بود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شب که عریان به بر آن شوخ قدح نوشم بود

شاعر شعر شب که عریان به بر آن شوخ قدح نوشم بود چه کسی است ؟

شاعر شعر شب که عریان به بر آن شوخ قدح نوشم بود جویای تبریزی می باشد.

شعر شب که عریان به بر آن شوخ قدح نوشم بود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر شب که عریان به بر آن شوخ قدح نوشم بود چیست ؟

قالب شعر شب که عریان به بر آن شوخ قدح نوشم بود غزل است

مضمون اصلی شعر شب که عریان به بر آن شوخ قدح نوشم بود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر