-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شب فراق تو گر ناله را اشاره کنم چه رخنهها که در ارکان سنگ خاره کنم
2 نه طاقتی که ز نظارهات بپوشم چشم نه قدرتی که به رخسارهات نظاره کنم
3 نه پای آن که به سوی تو ره بپیمایم نه دست آن که ز خوی تو جامه پاره کنم
4 به کیش زمرهٔ عشاق دوزخی باشم به بوی سدره ز کوی تو گر کناره کنم
5 شبی بر غم فلک روی خویشتن بنما که زهره را بدرم، ماه را دو پاره کنم
6 چو بی تو آه شرر بار برکشم از دل علاج خرمن گردون به یک شراره کنم
7 خوشم به کشمکش خون خویش روز جزا که سیر روی زین رهگذر دوباره کنم
8 گره فتد به سر زلفت از پریشانی گر اشتیاقی ترا مو به مو شماره کنم
9 به غیر دادن جان چارهای نخواهم جست اگر به درد تو چندین هزار چاره کنم
10 ز سر گنبد مینا نمیشوم آگاه مگر که خدمت رند شراب خواره کنم
11 فروغی از غم آن ماه خرگهی تا چند کنار خویشتن از اشک پر ستاره کنم