جامی

جامی

جامی
جامی

شب خیالت چو شود پردگی منظر چشم از جامی غزل 373

غزل 373 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

شب خیالت چو شود پردگی منظر چشم

1 شب خیالت چو شود پردگی منظر چشم تا سحر از مژه مسمار زنم بر در چشم

2 چشمم از لعل تو شد حقه گوهر بخرام تا به پای تو کشم حقه پرگوهر چشم

3 برقع زلف برانداز که بس تاریک است بی مه طلعت تو منزل پر اختر چشم

4 گر خیال رخ تو شمع ندارد در پیش به شبستان خیالت که شود رهبر چشم

5 دمبدم دل ز درون چشمه خون بگشاید تا بشوید رقم غیر تو از دفتر چشم

6 بعد دیدار تو چون آتش شوقم سوزد خیزدم صد علم نور ز خاکستر چشم

7 چشم من جمله دهان شد که خورد خاک درت نیست جز خاک درت قوت دگر درخور چشم

8 مژه گر خشک وگر تر به رهت جاروبیست می کشم زیر قدمهای تو خشک وتر چشم

9 جامی امشب که خیال لب او مهمان است پر می لعل کن از شیشه دل ساغر چشم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شب خیالت چو شود پردگی منظر چشم

شاعر شعر شب خیالت چو شود پردگی منظر چشم چه کسی است ؟

شاعر شعر شب خیالت چو شود پردگی منظر چشم جامی می باشد.

شعر شب خیالت چو شود پردگی منظر چشم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر شب خیالت چو شود پردگی منظر چشم چیست ؟

قالب شعر شب خیالت چو شود پردگی منظر چشم غزل است

مضمون اصلی شعر شب خیالت چو شود پردگی منظر چشم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی