- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شب خرد آن ناصح شیرین خطاب کرد مشفق وار آواز عتاب
2 گفت جامی فکرت بیهوده چند سودن این کلک نافرسوده چند
3 هر که بر ملک بقا فیروز نیست دی به فرض ار بوده است امروز نیست
4 گم مکن سر رشته مقصود را مدح کم گو شاه ناموجود را
5 گفتم ای سرچشمه دانشوری بر تو ختم اندیشه نطق آوری
6 قصد من زین مدح شاه دیگر است کافسر اقبالش اکنون بر سر است
7 هفت کشور سخره فرمان اوست هفت دریا رشحه احسان اوست
8 وصف خاصان به ز عام اندر نهفت باد صافی وقت آن عارف که گفت
9 «خوشتر آن باشد که وصف دلبران گفته آید در لباس دیگران »
10 هر کس آری محرم این راز نیست بر رخ هر محرم این در باز نیست