- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبِ فراق که بی رغبتی سفر کردم نبود فایده هر چند من حذر کردم
2 به اختیار نکردم ز خدمتِ تو سفر بلی ضرورتِ تکلیف بود اگر کردم
3 ز سوزِ سینه به هر منزلی که بگذشتم به خونِ دل ز رهِ دیده خاک تر کردم
4 سزا بداد مرا گوش مال فرقت تو به یک دو هفته که از خدمتت سفر کردم
5 دمی ز فکرِ تو خالی نبوده ام والله گمان مبر که مگر با تو دل دگر کردم
6 سخن به نامِ تو گفتم اگر سخن گفتم نظر به رویِ تو کردم اگر نظر کردم
7 صبا به گردِ من اندر مراجعت نرسد سمندِ توسنِ شوق ترا چو بر کردم
8 به زخمِ تیرِ ملامت سپر نیندازم چو تیغ سینه به پیش بلا سپر کردم
9 کفایت است جنونِ مرا ملامتِ خلق که من به سعیِ ملامت بسی بتر کردم
10 مرا نزاریِ دیوانه خوان و ننگ مدار که نامِ عقل به دیوانگی سمر کردم