شبی کز یاد آن مه بر جگر از جویای تبریزی غزل 900

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیفشاریم

1 شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیفشاریم چکد از دیده ام سیاره چون مژگان بیفشارم

2 سرم چون جاده باشد در کنار دامن منزل اگر پا در طریق طاعت یزدان بیفشارم

3 کم از معنی ندانند اهل معنی لفظ رنگین را به بر جسم لطیفش را به شوق جان بیفشارم

4 مرا با پنجهٔ سنگین دلی افشرده ای چندان ترا در خلوت آغوش صد چندان بیفشارم

5 به بزم امتحان چون دست عجزم پنجه ور گردد توانم بیضهٔ فولاد را آسان بیفشارم

6 من تر دامن از فیض ولای ساقی کوثر نشانم آتش صد دوزخ ار دامان بیفشارم

7 مذاقم کامیاب لقمهٔ بی شبه می گردد دمی کز جور گردون بر جگر دندان بیفشارم

8 زمین چون آسمان جویا به رقص شوق می آید دل خود را اگر در ساغر دوران بیفشارم

عکس نوشته
کامنت
comment