-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شب جدایی تو روز واپسین من است که نالهٔ هم نفس و گریه هم نشین من است
2 میان گبر و مسلمان از آن سرافرازم که زلف و روی تو آیات کفر و دین من است
3 به عرصهای که درآیند خیل سوختگان منم که داغ تو آرایش جبین من است
4 فتاده تا نظرم بر کمان ابروی تو چه دیدهها که ز هر گوشه در کمین من است
5 از آن زمان که زمین بوس آستان توام سر ملوک جهان جمله بر زمین من است
6 به تختگاه محبت من آن سلیمانم که اسم اعظم تو نقش بر نگین من است
7 من آن وجود شریفم که در قلمرو عشق کمینه خاک رهت جان نازنین من است
8 به شادی دو جهانش نمیتوان دادن غمی که از تو نصیب دل غمین من است
9 فروغی از شرف خاک آستانهٔ دوست تجلی کف موسی در آستین من است