سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

شب فراق تو را روز وصل، پیدا از سلمان ساوجی غزل 82

غزل 82 ام از 897 غزلیات

شب فراق تو را روز وصل، پیدا نیست

1 شب فراق تو را روز وصل، پیدا نیست عجب شبی، که در آن شب، امید فردا نیست

2 تطاول سر زلف تو و شبان دراز چه داند، آنکه گرفتار بند و سودا نیست

3 غم ملامت دشمن، ز هر غمی بترست مرا ملامت هجران دوست، پیدا نیست

4 پدر به دست خودم، توبه می‌دهد وین کار به دست و پای من رند بی سر و پا نیست

5 خدنگ غمزه گذر می‌کند ز جوشن جان اگر تو را، سپر صبر هست ما را نیست

6 من آن نیم، که ز راز تو دم زنم، چون نی وگر رود سخن از ناله، ناله از ما نیست

7 تو راست، بر سر من جای تا سرم بر جاست دریغ عمر عزیزم، که پای بر جا نیست

8 حدیث شوق، چو زلف دراز گشت، دراز بجان دوست، که یک موی، زیر بالا نیست

9 خیال زلف و رخت، روز و شب برابر ماست کجاست، نقش دهانت که هیچ پیدا نیست

10 من از طبیب، مداوای عشق پرسیدم جواب داد، که سلمان به جز مدارا نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شب فراق تو را روز وصل، پیدا نیست

شاعر شعر شب فراق تو را روز وصل، پیدا نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر شب فراق تو را روز وصل، پیدا نیست سلمان ساوجی می باشد.

شعر شب فراق تو را روز وصل، پیدا نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر شب فراق تو را روز وصل، پیدا نیست چیست ؟

قالب شعر شب فراق تو را روز وصل، پیدا نیست غزل است

مضمون اصلی شعر شب فراق تو را روز وصل، پیدا نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر