- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شب عشاق ز روز دگران در پیش است مرگ این طایفه، بسیار، ز جان در پیش است
2 من همان روز که جولان تو دیدم گفتم که فراموشی ام ز دست و عنان در پیش است
3 چه غم از پرده دری های نمیم است مرا که بر انداختن نام و نشان در پیش است
4 برو ای عقل منه منطق و حکمت پیشم که مرا نسخه ی غم های فلان در پیش است
5 رفت عرفی ز پی عقل و به جایی نرسید گر چه صد مرحله ی کون و مکان در پیش است