-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شب هجران، نمیدانم ز پی دارد سحر یا نه؟! وگر دارد سحر، آه سحر دارد اثر یا نه؟!
2 به روز بد مرا ز آغاز کار افگند عشق، اما نمیدانم که خواهد داشت روزی زین بتر یا نه؟!
3 اگر بیتابی خود در فراق آن سفر کرده نویسم سویش، آیا خواهد آمد از سفر یا نه؟!
4 وگر دانم نخواهد آمدن، چون نامه بنویسم ندانم راه خواهد برد مرغ نامهبر یا نه؟!
5 وگر از سوز دل انشا کنم مکتوب، حیرانم که خواهد سوخت مرغ نامه بر را بال و پر یا نه؟!
6 وگر قاصد برد مکتوبی از من سوی او پنهان ز مضمونش دهد یا رب رقیبان را خبر یا نه؟!
7 وگر خواند نهان از دشمنان غمنامهام، آیا دهد رخصت که بوسم درگهش بارد گر یا نه؟!
8 وگر افتد گذارم بر سر کویش، در این فکرم که: دربانان به رویم باز میبندند در یا نه؟!
9 وگر دربان دهد راهم، ز بیم غیر آنجا هم نمیدانم توان گردیدنش بر گرد سر یا نه؟!
10 وگر گرد سرش گردم، ز یاری و سپارم جان؛ ندانم افتدش بر نعشم از رحمت نظر یا نه؟!
11 وگر آذر سپارد جان به خاک کوی او، یاران ندانم افتدش بر تربتم گاهی گذر یا نه؟!