- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبی که ماه من از مطلع جمال برآید مه تمام ببینی که با کمال برآید
2 نهال سرو بلندت به روضه گر بخرامد درخت سدره و طوبی ز اعتدال برآید
3 نقاب سنبل مشکین ز برگ لاله برافکن میان باغ که تا گل ز انفعال برآید
4 به پیش روی تو مه گفت می روم که برآیم چو مهر، دارد اگر خاطر زوال، برآید
5 بود به مصحف رویت تفألم همه، زانرو بود به مصحف رویت تفألم همه، زانرو
6 خیال قد تو برمی زند سر از دلم آری میان دل، الف، ای سرو ناز، دال برآید
7 اگر چو اهل زمینت ملک جمال ببیند ز قدسیان سما «جل ذوالجلال » برآید
8 دمید گرد لب روح پرورت خط مشکین چو سبزه ای که ز سر چشمه زلال برآید
9 ز شمع روی تو تابی بر آفتاب اگر افتد به ابروی تو که پیوسته چون هلال برآید
10 میان صومعه بیتی از این غزل چو بخوانند هزار ناله مستانه ز اهل حال برآید
11 نسیمی از دهنت می دهد نشان حقیقت که را رسد که جز او گرد این خیال برآید